محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
پانیسا خانمپانیسا خانم، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

محمدپارسا و پانیسا خانم

بدون عنوان

1400/2/27 21:30
نویسنده : مامان و پدر
210 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و سال نو مبارک
پست مون طولانیه اما مامان با عشق نوشته و براش خیلی وقت گذاشته
😊


امسال خواستم براتون سفره هفت سین پهن کنم اما تخم مرغ های درست شده شدند تخم دایناسور و در حواشی عیدنوروز خرد شدند. این شد که مادرجون براتون زحمت سفره را کشیدند😍
سالی بدون عیددیدنی با احوالپرسی های تلفنی و اینترنتی دقیقا مثل سال قبل
یکم فلش بک بزنیم به دو ماهی قبل از عید که بعد از بهتر شدن اوضاع با پدربزرگ و مادرجون رفتیم تهران برای تولد ریحانه زهرای دوست داشتنی واز آنجایی که دایی به بچه ها گفته بود ما جشن نمیگیریم تا شما بیایید تهران و کیک بخریم، پدربزرگ خانه ی خاله نصرت برای دختر کوچولومون جشن تولد یکسالگی گرفتند. خاله زینب و گل پسرهای مهربونش هم بودند. تازه شب هم رفتیم خانه خاله زینب و کلی با اسباب بازی های محمدحسن و محمدجوادعزیزم بازی کردیدو چقدر من اونجا از خوشحالی شما آروم بودم. ممنون خاله زینب مهربون
😘 وتولدت مبارک جیگر عمه😘


قبل عید کلاس هاتون کم و بیش ادامه داشت و بیرون رفتن ها واقعا صفر شده بود. مشکلات بچه داری 24 ساعته در خانه و عصبی شدن بچه ها و بازی نکردن در طبیعت و فضای باز و نداشتن همبازی و تلویزیون دیدن های زیادی و ...
زمانه سختی شده مخصوصا برای شما دو تا فرشته که الان سن بازی کردن تون هست در همین راستا چندبار با پدربزرگ و مادرجون رفتیم باغبهادران در باغ خصوصی دوست پدربزرگ که شما حسابی بازی کردید آتش بازی و آب بازی و برگ بازی و...خلاصه کلی ذوق کردیم از ذوق کردنتون. از اینکه چقدر قشنگ از روی تنه درختی که پل شده بود رد میشدید و از روی آتش برای چهارشنبه سوری می پریدید و مادر جون که براتون شعر میخوندند...

در فروردین هم یکی دوبار رفتیم و حسابی بازی کردید. آقا محمد که می خواست این اواخر برامون در آب رودخانه شنا کنه😊🤩

رفتارهاتون خیلی در این مدت تغییر کرده، خودمختارتر و خودرای تر شدید و کمتر میشه باهاتون مخالفت کرد و مرغ تون یک پا داره...
با هم بیشتر بحث میکنید و وسایل اساسی تر را خراب می کنید
خودکار دست میگیرید و حسابی از خجالت همه درمیایید
در  فروشگاه چنان بلند بلند قهقهه میزنید و من و پدر فکر میکنیم انگار خانه براتون زندان شده
غذاهای جدید درست میکنیم و شیرینی اما خوراک تون زیاد جالب نیست و این باعث نگرانی من شده
چند بار خانه مادرجون رفتیم و پدربزرگ که حسابی به حرف شما دو تا فرشته گوش میدند(انواع خوراکی ها و دسرها و شکلات و بستنی و خلاصه دایم دستشون بند شماست و مادرجون که هربار برای هرکدوم از شما غذای مورد علاقه را درست میکنند بطوریکه پانیسا خانم میگه مادرجون من این غذا را خیلی دوست دارم لطفا بدید بقیه اش را ببرم خانه یا مامان مثل مادرجون برام غذا درست کن) و شمایی که نه میگذارید درست استراحت کنند و نه وسایل سالمی براشون میگذارید و...

ریحانه زهرا برای عید اومد خانمان ولی حالش خیلی خوب نبود.ظاهرا خیلی روی هم خوراکی خورده بود و حسابی هممون را نگران کرد حتی شما دو تا فرشته را که دیدید حالش خوب نیست. و شما دو تا گلم که چقدر به دایی علاقه دارید و پانیسا خانم که هنوز امید داره با ریحانه زهرا خانم که خوب بشه و بریم باغ(آخه دختر چرا اینقدر مهربانی، باید مهربانی را از تو یادبگیرم🙏)

امسال باید پیش دبستانی ثبت نام کنید. وای خدایای من، آیا فقط من نگرانم یا هر مادری اینقدر استرس و دلشوره داره؟!
ولش کنید اما ول نمیشه!!!!!

سعی کردیم هر مناسبتی را برای شما فرشته ها جذابتر کنیم مثل روز دوقلوها و روز پسر و من که چقدر از داشتن این دو تا نعمت غرق شکرم. هر روز بیشتر از قبل. مادرجون مثل همیشه براتون هدیه ماژیک و وسیله بازی خریده بودند. وهر بار که آمدند سرتون بزنند کلی خوراکی و لباس و هدیه. گاهی میگم خوبه خسته نمیشن. نمیدونم شاید اگر منم نوه دار بشم تمام سلول هام از عشق نوه پر بشه

دختر گلم این روزها بیشتر شعر میخونه و قصه میگه اما همچنان کم خواب یا بهتره بگم بی خوابه و با برادرش در این زمینه مسابقه گذاشتند.امیدم به آینده است


بازی های خانه ی ما

ایشون که میبینید پانیساخانم هستند که با کارتون کادوی پدربزرگ به مناسبت روز معلم برای مامان، ربات شدند، یک ربات دایناسوری🐉

پختن کیک با مادرجون🤩


ترفند برای غذا خوردن😋


پیک نیک رفتند با کل وسایل خانه😭

خانم دکتر در حال تب گرفتن🤭

تزیینات خانگی😲

وقتی از مامان انگری برد میخایین و مامان برای اولین بار میخاد کیک تزیین کنه😖🤭

پاپ کرون در ظرف حیوانات😏

بفرمایید پیتزای خانگی

آخه روی ماهت روقربون😍😘

پانیسا خانم در کلاس😀

آقای معلم

محمدپارسا خیل حواسش به پدربزرگ هست(تقلید از حرکات و رفتار پدرم)

همه چیز ما فعلا در حیوانات خلاصه میشه🐬🦓🦒

اینم از آثار کلاس رفتن و افزایش توانایی


الان یعنی میخاییم یه عکس دونفره ازشون بگیریم. ادا نیست که درنیارن🤭😂

محمدپارسا پیشنهاد ذرت دادن😍 جای همگی خالی

جای همگی خالی. پدربزرگ زحمت غذای مورد علاقه بچه ها را کشیدند🙏

لباس هایی با طرح حیوانات که مادرجون براتون زحمت کشیدند و دوختند😍🙏👏🎁

وقتی عکاس میشن🥁

اینجا هم حیوانات🙃

در تمام مدت بدغذایی این غذای مورد علاقه دختره

اینم پاتوق آقا پسر🤭

جشن تولد روز پسر
روزت مبارک گل پسرم، برات شادی و شادی و شادی آرزو دارم😘

اینم کادوی روز دوقلوها. ممنون مادر بزرگ مهربون😍

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)