محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
پانیسا خانمپانیسا خانم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

محمدپارسا و پانیسا خانم

ماشاالله

1395/8/8 22:03
نویسنده : مامان و پدر
171 بازدید
اشتراک گذاری

محمدپارسا: 2کیلو و 650 گرم و پانیسا خانم: 2 کیلو و 550 گرم و خدا را شکر همه چیز طبیعی و در هفته 39 بارداری به دنیا آمدید. واکسن های بیمارستان را هم مامان و خاله مریم بردنتون بخش اطفال و کارهاش را انجام دادند.

در همان روزهای اول کمی جلو می رفتید و به حرفهای و صداهای اطراف گوش می دادید. صدای سشوار آرام تون می کرد. و خیلی زود صدای من و بابا و مادرجون که پیشمون بود را از صدای دیگران تشخیص می دادید. قبل از اینکه 48 ساعت از تولدتون بگذره،غلط زدید. خیلی زود شکمتون کار کرد. خوب سینه مامان را گرفتید ولی بعد از هفت روز محمدپارسا دیگه سینه نگرفت و بخاطر اینکه وزنش کم نشه دکتر شیر خشک تجویز کرد.

عزیزجون براتون گهواره(ننی) دوخته و باباجون چوبش را تهیه کرده و بابا هم برپاش کرده که خیلی هم کاربرد داره.

عزیز برای اولین بار ناخن هاتون را گرفت و مادرجون به همراه خاله پروین بردنتون حمام.

در 32 روزگی به حرفهای ما می خندید. یکم بغلی شدید و دوست دارید دایم در حرکت باشید. البته این بخاطر کارهایی که بزرگترها در همان روزهای اول انجام دادند و ما بخاطر احترام بهشون چیزی نگفتیم و با اینکه من و بابایی ناراحت می شدیم ولی...

وقتی باهاتون حرف می زنیم علاقه ی زیادی به صحبت کردن نشان می دهید و صداهایی از خودتون درمی آورید.

از 1/5 ماهگی به بعد هرازگاهی شی ای را که می دادیم دستتون برای چند لحظه می گرفتید.

در این مدت چندتا از جوانان فامیل و دوستان ازدواج یا نامزدی کردند از جمله:

شروین خانم، آقا مهدی یزدانی، دخترعمه فائزه

این نیز بگذرد:

روزهای سختی را تا 50 روزگی شما پشت سرگذاشتم، اونقدر سخت که شاید اگر چیزی نگم بهتر باشه، از رفتار اطرافیان گرفته تا دردهای بعد از زایمان و دردهای جدیدی که در اطرافیان که بچه دار شده بودند ندیده بودیم. در این بین فقط مادرجون و بابایی همراه مامان شدند و خدا را شکر شما هم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)