محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
پانیسا خانمپانیسا خانم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

محمدپارسا و پانیسا خانم

شادی مضاعف

1395/11/1 0:16
نویسنده : مامان و پدر
209 بازدید
اشتراک گذاری

بار اول که رفتیم خانه باباجون، دایی و زن دایی براتون اسپند دود کرده و کلی ذوق کردند. از قدم شما دوتا فرشته نتایج ارشد هم آمده بود و قبولی دایی امیرحسین شادی اون شب خانواده ی ما را دوچندان کرده بودراضی. دایی و زن دایی کلی ذوق شما دو تا می کردندمحبت. حتی شب می خواستند شما را پیش خودشون نگهدارند. جالب اینجاست که کنجکاوی شما دو تا مخصوصا پانیسا خانم گل کرده بود و با تعجب همه جا را نگاه می کردید. از خوشحالی باباجون که هرچی بگم کم گفتم. اینجا بود که به این نتیجه رسیدم که میگن نوه عزیزتر از بچه میشه، حقیقت داره.

هرچند با مادرجون خیلی حمام رفته بودید اما عصر 19/7/95 برای اولین بار من تنهایی بردمتون حمام.

از خصوصیاتتون میشه گفت که حسابی کنجکاو هستید. خیلی زود من را از دیگران تشخیص می دید و لبخند می زنید. در حین شیر خوردن دوست دارید با من صحبت کنید و خوشحالی خودتون را نشان بدید. از محدودیت بدتون می آید. مثلا از کلاه مخصوصا محمدپارسا و از ملحفه یا پتویی که روتون بیاندازیم مخصوصا پانیسا خانم که فورا با پاش پس می زنه.فکر کنم پانیسا خانم گرمایی و محمدپارسا سرمایی باشه. هرچند هرچی میگذره متعادل میشید.

نیمه شب 21/7/95 که برای شیر دادن به شما دو تا بیدار شدم دیدم همانطور که پانیسا را روی بالش بارداری گذاشته بودم و به محمد پارسا شیر می دادم، با یک فشار پانیسا خانم به حالت نشسته در آمد و باز برگشت روی بالش، ماشاءالله دختر نازمتشویق. من و پدرت خیلی خوشحال شدیم اما عجله نکن هنوز خیلی زوده برای این کارها گلم.

وقتی مادرجون باهاتون ورزش می کند خیلی ذوق می کنید با این تفاوت که محمد پارسا خودش را سفت می گیره ولی پانیسا خیلی روان و راحته.

وقتی قرار باشه کسی ازتون عکس بگیره خیلی زود توی دوربین نگاه می کنید.

باباجون از همون روزهای اول به پانیسا خانم می گفت عروس خانم و پانیسا هم لبخند شیرینی برای باباجون می زنه.

کارهایی که مادرجون براتون انجام می داد:چرب کردن بدن با روغن مخصوص، کتاب خواندن، لالایی گفتن، ورزش کردن، صحبت کردن و...

دقتتون خیلی زیاد شده مخصوصا به حیوان های آویز بالای ننی و همین باعث شد من متوجه بشم که محمدپارسا رنگ قرمز را خیلی دوست دارهراضی. کلا وقتی مامان یک لباس جدید و مخصوصا رنگ شاد بپوشه خیلی ذوق می کنید. حتی یکبار از توجه و نگاه محمد پارسا متوجه شدم برای گوشیم پیام اومده و صفحه ی کوچک مبایلم روشن شده و همین توجه اش را جلب کرده. مدتهاست که کاملا من و بابا و مادرجون و پدرجون را از بقیه تشخیص می دید و دنبال می کنید.قربونتون برم الهی

 

پسندها (1)

نظرات (1)

mhr3A
2 بهمن 95 21:12
وب متفاوت و زيبايي دارين خيلي خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم باعث افتخاره شما هم به من سر بزنيد خيلي ممنون