محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره
پانیسا خانمپانیسا خانم، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

محمدپارسا و پانیسا خانم

ریحانه زهرا جان خوش آمدی

1398/12/7 22:36
نویسنده : مامان و پدر
417 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر همگی دوستان
چقدر دنیا زود میگذره و چه اتفاقاتی که اصلا به ذهن آدم هم نمیرسه. در این مدت مامان سعی کرد شما دو تا فرشته را از اخبار ناگوار و خشن و ناراحت کننده دور نگه داره تا ذهن آرام شما خدشه دار نشه. اما در میان تمام این روزهای تاریک به دنیا آمدن نی نی دایی امیرحسین که پانیسا خانم و محمدپارسا گفته بودند دختره و اسمش هم پانیسا است برای خانواده امید ونور و روشنایی بود. قدمت مبارک ریحانه زهرا، دختر قلب طلایی عمه(
🧡). عشق و هیجانی که در وجودم از به دنیا آمدن شما فرشته کوچولو شکل گرفته قابل وصف نیست و باور کن کوچولوی عمه تا حالا تجربه نکرده بودم. به عمو ابوالفضل میگم برای بدنیا آمدن پانیسا و محمدپارسا اینقدر درگیر شرایط مختلف بودیم که حس و حال بچه جدید را خیلی درک نکردیم اما آمدن ریحانه زهرا نور امید را در دل من زنده کرد و همگی برای دیدنش دست از پا نمیشناختیم و برای همین راهی تهران شدیم و چقدر شما دو تا فرشته خوشحال بودید. مخصوصا که کلی اونجا با بچه های خاله زینب(محمد حسن و محمدجواد) بازی کردید. بماند که پدر هم غرق نگاه معصوم و روشن دختر ناز تازه واردمون شده بود(🤭🤩)

خدایا شکرت که رحمتت را بر ما تمام کردی و فرشته کوچولوهای خانه ی پدرم را تکمیل کردی.(🙏🙏)

و اما کارهای ما و شما در این مدت
موقع برگشتن از تهران تصمیم گرفتیم شما را به موزه حیات وحش ببریم که بازم آفرین به انتخاب پدر مهربان، البته همراه شدن پدربزرگ هم کمک زیادی بهمون کرد. جالب اینجاست که وقتی آمدیم خانه ، محمدپارسا حیواناتش را در خانه ای که پدر زحمت کشیده بود آویزان میکرد و میگفت مامان مثل باغ وحش که رفتیم دیدیم. فدای تو گل پسر(
😍😘)








یک شب مهمان خانه باباجون و مادر حاج فاطمه بودیم که واقعا تا دلتون خواست شیطنت کردید. ممنون از صبوری پدربزرگ و مادربزرگم و زحمات مادرجون. اونشب خیلی بهمون خوش گذشت.


پدر مهربون و پر تلاش شما براتون یک خانه یا کلبه درست کرد که تمام کارهاش را از صفر تا صد خودش انجام داد و خیلی زحمت کشید تا خانه درست بشه و الحق که دست مریزاد همسر گلم. خسته نباشی. مثل همیشه بهت افتخار میکنم آقای مهندس، عزیز دلم (❤️). بماند که شما هم حسابی کمک دادید به پدر عزیزتون(🤭)


واینم تلاش و پیگیری پدر مهربون😘


اینم از تابلوی نقاشی برای شما دو تا فرشته و باز مهندسی پدر مهربون و باهوش


و این هم تمیز کردن اتاق جدید توسط خانم خانماا🤩


از نقاشی کشیدنتون نگم که فوق العاده جالبه و حیرت من و پدر را برانگیخته. آفرین بر شما فرشته های هنرمند مامان و پدر(👏)


اثر هنری با نام فیل ونقاشی هنرمند عزیزمون آقا محمدپارسا


لاکپشت و حیوانات دریایی مثل ماهی

این هم کاری از هنرمند خوبمون پانیسا خانم👏
یه جشن تولد سه و نیم سالگی خودمانی، از بس تولد دوست دارید و شمع و مراسم......الهی صد سال با شادی زنده باشید
البته شمع مون سه سالگیه😉


یک گردش کوچک در بین گل ها در گلخانه داشتیم که بخاطر خوش اخلاقی های آقا محمدپارسا...دیگه بقیه اش را نگم بهتره(😔)
از ترفندهای مادرجون برای علاقه مند کردن شما به خوردن غذا


اینم حیوانات جدید مزرعه و باز ممنون از مادرجون


این خانم علاقه زیادی به وسایل آرایش مامان دارند و نگم براتون که چه کردند و خدا به داد برسه وقتی خواهر و برادر با هم هماهنگ و متحد بشن(🙄)
اینجا مامان مهمان دو تا فرشته در خانه شان بود


اینم از بازی در خانه بازی.....تازه نقاشی شما دو تا فرشته برای مسابقات شرکت بیمه انتخاب و فرستاده شد
 


 

خرید لباس عید هم که شده جز کارهامون و کاش امسال بخاطر یکسال بزرگتر شدنتون اتفاقات پارسال کمتر پیش بیاد(😐😐)
 


اینجا هم تمام وسایل فروشگاه از کیف و شال گردن و ... را با خودشون دنبال کردند تا بخرند😏😭

خدایا هزاران هزار بار شکرت🙏🙏

تماشای مسابقه


بی مناسبت

فدای خنده هاتون😍
الهی همیشه کنار هم شاد باشید🤩😍😘

بستنی خوران حتی در زمستان


می تونید حدس بزنید که این چیه؟ آخه شیطنت در این حد😱


اینم از خانه ورزشکار🥇


و اما این روزها که درگیر ویروس کرونا شدیم و برای همین من و پدر تصمیم گرفتیم که تمام تلاش خودمون را برای سلامتی شما بکنیم و برای همین چندین روزه که در خانه ماندیم و اصلا جایی نرفتیم. الهی همه ی بچه ها سالم باشن. و بقول آقای مدیری باز هم به انسانیت و معرفت ویروس که حواسش به بچه ها هست.

پسندها (2)

نظرات (1)

ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆ـ.❅。°❆·زﮰنــــــــــبــــــــــ。*.❅· °。·❆
11 اسفند 98 20:24
قدم نو رسیده مبارک😘
مامان و پدر
پاسخ
ممنون عزیزم😘